
تاریخچه سری Fallout باران رادیواکتیوی
مسلما اگر به داستانهایی که جنگهای اتمی را روایت میکنند علاقهمند باشید، میدانید که بازیهای زیادی درخصوص آنها، آنطور که بتواند شما را درگیر اتمسفر خاصشان کند، ساخته نشده. این ماجرا وقتی جدیتر میشود که بخواهیم چنین حال و هوایی را در ژانر جهان آزاد هم تجربه کنیم. فالاوت همان عنوانی است که توانست از زمانهای گذشته تا به امروز به ما این حس را القا و ما را در چنین جهانی قرار دهد. در این مقاله قصد داریم تاریخچه فراز و فرودهای نسخههای مختلف فرانچایز Fallout را با شما به اشتراک بگذاریم. در ادامه با همراه باشید.

فرآیند ساخت اولین نسخه از فرانچایز Fallout به اوایل سال 1994 باز میگردد. طرح اولیه بازی به عنوانی در ژانر رول پلینگ نزدیک بود اینترپلی پروداکشنز فرگاس یورکهارت (Feargus Urquhart) را برای کارگردانی بازی انتخاب کرد. فرآیند کلی ساخت این نسخه سه سال و نیم و با بودجه سه میلیون دلاری به طول انجامید. فرآیند ساخت در ابتدا با برنامهنویس تیم، تیم کاین، آغاز شد. این فرآیند تا شش ماه به طول انجامید. شاید بهتر باشد بگوییم در شش ماه اول فرآیند ساخت بازی تیم کاین به تنهایی مسئولیت ساخت بازی را برعهده داشت. او در این مدت ساخت بازی را از موتور گرافیکی آغاز نمود. بعد از اینکه موتور مناسب انتخاب شد و نیازهای اولیه به درستی ارزیابی شدند، تیم توسعه بزرگتر شد و تعداد افرادی که مستقیما در فرآیند ساخت این عنوان دخیل شدند به 30 نفر رسیدند.
افراد تیم رشد قابل توجهی داشتند اما رهبری مسیر توسعه توسط سه عضو اصلی تیم اتفاق افتاد. این سه شخص شامل تیم کاین، برنامهنویس، کریستوفر تیلور، طراح، و لئوناردو بویاراسکای کارگردان هنری بودند. درواقع این سه عضو مثلثی امن فراهم کردند که پروژه و اعضا در سایه آن بتوانند در مسیری ایمن و صحیح حرکت کنند. همه چیز آنقدر دقیق و درست بود که کاین بعدتر گفت ترکیب سه نفره ما برای ساخت ایدهآل بود. با گستردهتر شدن پروژه، دیگر زمان آن رسیده بود تا نامی برای این بازی درحال ساخت انتخاب شود. عنوانی که به دورانی پس از حوادث اتمی یا بهتر بگوییم پست نوکلیر میپرداخت. در ابتدا آنها تصمیم گرفتند تا نام Vault-13: A GURPS، نامی که بعدتر روی مخفیگاه دیدیم، را برای بازی انتخاب نمایند. اما مشکل اصلی این بود که اسم انتخابی اسمی مناسب برای یک بازی نبود.
رهبران تیم توسعه تصمیم گرفتند تا نامی دیگر انتخاب کنند. Armageddon گزینه بعدی آنها بود. اما این اسم هم به دلیل تشابه با پروژهای دیگر که در آن زمان در دست توسعه بود، گزینهای مناسب برای سازندگان به حساب نمیآمد. ناگفته نماند که پروژه Armageddon پس از مدتی بهطور کامل لغو شد. به هرترتیب درنهایت آنها به سراغ نام دیگری رفتند. اسم جدید Fallout بود. درنهایت این نام برای بازی انتخاب شد. اما چالش بعدی سازندگان انتخاب یک موسیقی مناسب برای تم اصلی بازی بود. موسیقی که آماده باشد و از سوی دیگر هم ارتباط خوبی بتواند با متن بازی و مفاهیم آن و همچنین نام آن برقرار کند.
انتخاب اول، آهنگ I Don’t Want to Set the World on Fire از اینک اسپاتز (The Ink Spots) بود. اما باز هم مشکلی سد راه آنها بود. مشکل قانون کپی رایت و لایسنس. اینترپلی برای برطرف کردن مشکل حق کپی رایت نیاز به لایسنس داشت و متاسفانه و یا خوشبختانه آنها امکان دریافت لایسنس را این موسیقی نداشتند. در ادامه آنها به سراغ آهنگی جایگزین رفتند. موسیقی جدید باز هم از اینک اسپاتز بود اما این بار با نام Maybe. انتخاب جدید اینترپلی دیگر مشکل خاصی نداشت و به همین دلیل این موسیقی به تم اصلی بازی Fallout مبدل شد.
به هرترتیب آنچه که نتیجه تلاش سه ساله این استودیو تیم سازنده شد به دست منتقدان و گیمرها رسید. امتیازی که منتقدین به این بازی دادند، 89 بود. امتیازی که شاید نتوان آن را ایدهآل و یا آرمانی دانست اما میتوان برای شروع کار یک بازی درخشان دانست. از سوی دیگر این بازی تقریبا با عناوینی چون Baldur’s Gate و Diablo در یک بازه زمانی منتشر شد. به علاوه تشابه ژانری بین این سه عنوان به چشم میخورد. درنهایت این دومسئله سبب شدند تا مقایسههایی بین آن صورت گیرد. دیده شدن این بازیها و همچنین شهرت نه چندان زیاد این بازی در اوایل انتشار سبب شد تا در چند ماه و یا بهتر بگوییم یک سال اول انتشار این بازی، آمار فروش شگفت انگیزی از این بازی بدست نیامد. اما به مرور و با شناختهتر شدن بازی آمار و ارقام فروش این عنوان بهتر شد تا اینکه درنهایت Fallout با فروش 600 هزار نسخهای به کار خودش پایان داد. بازی یاد شده تنها برای پلتفرم رایانههای شخصی دردسترس قرار گرفت.
Fallout 2

با اقدامات قبلی اینترپلی پروداکشنز، آنها به این نتیجه رسیدند تا تغییراتی در سیاستهای عملیاتیشان اعمال کنند. یکی از نتایج این بروزرسانی سیاستها، ساخت دومین نسخه اصلی از فرانچایز Fallout توسط استودیوی بلک آیل استودیوز بود. در واقع این استودیو همان استودیو خالق نسخه اول بودند که با نامی جدید به عنوان زیر مجموعه اینترپلی پروداکشنز کارشان را آغاز کردند. تیم کین و کریس اولان کارگردانی این بازی را برعهده گرفتند. نسخه دوم با فاصله تقریبا یک سال از انتشار نسخه قبلی، یعنی در سال 1998، منتشر شد. باتوجه به بازخوردها نسبت به نسخه اول آنها میدانستند که ساخت نسخهای دیگر به احتمال زیاد موفقیتهایی را به مراتب بیشتر از گام قبلی آنها همراه خواهد داشت.
ساخت نسخه جدید کلید خورد و تیم سازنده قصد داشتند تا داستان بازی در ادامه نسخه قبلی این خانواده ساخته شود. داستان این نسخه هشتاد سال پس از وقایع نسخه اول اتفاق میافتد. این مسئله شاید تا حدی محتویات را تحت تاثیر گذاشتند اما اتمسفر کلی بازی حفظ شده بود. کین در مصاحبهای گفت، طرح اصلی این نسخه پیش از ساخت Fallout نوشته شده بود و حتی فرآیند ساخت آن هم به زمانی قبل از ساخت بازی باز میگردد. بریان فارگو، بنیان گذار اینترپلی، ساخت و طراحی آن را شروع کرده بود. آنها حتی برنامهریزی انتشار این بازی را پیش از نسخه اول درنظر داشتند. اما به هرترتیب انتشار و جزئیات دیگر آن طور که باید پیش نرفت و شاهد انتشار عنوان دیگری در جایگاه اولین نسخه فرانچایز Fallout بودیم.
با اینکه تلاش سازندگان در راستا بهبود امتیاز متا این بازی بود اما آنها نتوانستند موفق عمل کنند. منتقدین امتیاز متا 87 را به این عنوان اختصاص دادند. از سوی دیگر اما در زمینه فروش سازندگان آن طور که خواستند عمل کردند. فروش بازی این بار کمی هیجانیتر از قبل شد و استقبالی بهتر از نسخه اول در یک ماه اول انتشار از Fallout 2 شد. علاوهبر این افتخارات دیگری هم نسیب Fallout 2 شد. یکی از این افتخارات، انتخاب بازی یاد شده در جایگاه شصت و هشتمین بازی از مجموعه بزرگترین بازیهای تاریخ بود. سرانجام این نسخه هم به کار خودش با بدست آوردن این آمار و ارقام و چندین افتخار بزرگ و کوچک دیگر پایان داد.
Fallout 3

ماجرای فالاوت پس از پایان در نسخه دوم رو به سکوتی نسبتا بلند مدت رفت. البته این سکوت صرفا برای بازیهای اصلی این خانواده بود و کماکان شاهد انتشار عناوین فرعی از این فرانچایز بودیم. یکی از این بازیها که اتفاقا اولین نسخه کنسولی این مجموعه هم شد بازی Fallout: Brotherhood of Steel بود. به هرترتیب سکوتی بزرگ گریبان این فرانچایز را به دلایلی که احتمالا شما هم باتوجه به مسائلی که بالا مطرح کردیم متوجه آن شدید گرفت. این سکوت سبب شد تا این سری از جایی به بعد به دست بتسدا بیفتد. Fallout 3 که دیگر حالا باران رادیواکتیوی نام گرفته بود توسط بتسدا ساخته و منتشر شد.
داستان بازی Fallout 3 اما همانند دیگر جزئیات بازی و تیم سازنده تحت تاثیر تغییرات قرار گرفته بود و روایتی نو را شاهد بودیم. داستان به جنگ جهانی چهارم اشاره دارد. نبردی دو ساعته که از آن به عنوان جنگ جهانی چهارم یاد میشود بین ابر قدرتهای جهان شکل میگیرد. نبردی که تماما با سلاحهای اتمی شکل گرفته و نتیجه آن نابودی جهان و آلودگی شدید رادیواکتیوی بوده. در این بین انسانهایی که توانستند به پناهگاههایی مخصوص با نام والت وارد شوند زنده ماندند. کارکتر اصلی یکی از پناهندگان مخفیگاه والت 101 در واشنگتن است. او این پناهگاه را ترک میکند تا پدرش را پیدا کند و همین ماجرا سرآغازی نو برای بازگشت سری Fallout توسط بتسدا به دنیا ویدئوگیم شد.
باتوجه به قدرت و سرمایه فراوان بتسدا، آنها موفق شدند تا جهان این بازی را بزرگتر از هر چیز دیگری که کاربران تصور کنند بسازد. گیمپلی، معماری کلی بازی و روایت این عنوان همگی دچار تحولی عظیم و نو شدند. درنهایت Fallout 3 بالاخره موفق شد تا به آرزویش برای کسب امتیاز متا بالاتر رسید. بازی یاد شده توانست تا امتیاز 91 را روی رایانههای شخصی، 93 روی ایکس باکس 360 و 90 را روی پلی استیشن 3 کسب نماید. درکنار رشد در این زمینه، آمار فروش بازی نیز رشد بسیار چشم گیری داشت. برخلاف دو نسخه اصلی اول، این بازی توانست در همان اول انتشارش بیشتر از 600 هزار نسخه به فروش برساند. با اینکه بازی با کسب چنین آمار و ارقامهایی به کارش پایان داد اما همچنان تیم سازنده محتویات قابل دانلود و مختلفی برای آن منتشر میکردند.
Fallout: New Vegas

باتوجه به تجربهای که بتسدا در ساخت نسخه سوم بدست آورده بود، به وضوح نیاز به عناوین فرعی احساس میشد. بنابراین آنها تصمیم گرفتند تا نسخهای فرعی از این فرانچایز بسازند. هرچند که Fallout: New Vegas اولین بازی فرعی این خانواده نبود اما میتوانیم آن را از اولین تلاشهای موفق سری فال اوت برای کسب موفقیت در سری عناوین فرعی بدانیم. داستان این نسخه در ادامه قسمت اصلی منتشر شده، Fallout 3، بود.
این بار همه چیز 3 سال پس از وقایع نسخه قبل اتفاق میافتد. این بار شما در نقش یک نامه رسان حاضر میشوید. به عبارت بهتر سه ماه از نبرد سد هوور (Hoover Dam) گذشته و هفت نامهرسان استخدام شدند تا یک بسته مهم را حمل کنند. در همین اتفاقات دیگری برای شما در قالب یکی از نامهرسانها رخ خواهند داد. آبسیدین اینترتیمنت پایان بازی را تنها به یک بخش محدود نکرده بود و پایان های مختلف و متعددی را در Fallout: New Vegas شاهد بودیم.
Fallout 4

با درخشش Fallout 3 در سال 2008، دیگر دلیلی برای درنگ نبود. بتسدا ساخت چهارمین نسخه اصلی را با کمی تمرکز و بازیابی کلید زد و آن را در سال 2015 برای کنسولهای نسل هشتمی سونی ومایکروسافت و البته رایانههای شخصی منتشر نمود. بهنظر میرسید بتسدا دیگر میدانست که قرار است چه چیزی را خلق کند. داستان بازی مجددا دچار تحول شد. اما این تحول یا بهتر بگوییم تغییر صرفا در محتوا بود و المانهای اصلی مانند والت و چیزهای دیگر که اتمسفر کلی این خانواده را تشکیل میدادند همچنان حفظ شده بودند.
داستان بازی برخلاف سایر نسخهها که رویدادهای پس از پخش شدن آلودگی رادیواکتیو را نشان میدهند، این بار به دقایقی پیش از آلودگی باز میگردد. در اولین سکانسهای بازی میبینیم که صدای آژیر خطر به صدا در میآید و بمب باران اتمی آغاز میشود. در همین سکانس برشی زمانی داریم به 200 سال بعد میرویم. زمانی که قرار است بازی در آن زمان روایت شود. شاید بد نباشد که بدانید هم زمان با ساخت این بازی بتسدا عنوان دیگری هم در دست توسعه داشت. The Elder Scrolls V: Skyrim که چند سالی پیش از Fallout ساخته و منتشر شده بود نیاز به بروزرسانی، محتویات و بستههای الحاقی جدید بود. باتوجه به استقبالی که از The Elder Scrolls V: Skyrim شده بود، بتسدا تمرکز زیادی بر آن داشت. به همین دلیل هم فرآیند ساخت Fallout 4 طولانیتر و البته پر چالشتر از قبل شد.
نتیجه این چالشها و مشکلات با اینکه خودشان را در اوایل کار نشان ندادند اما پس از انتشار به وضوح مشخص بودند و حتی منتقدین این مسئله را کاملا در نقدهایشان توضیح دادند. Fallout جدید با کاهش چند پلهای از امتیاز متا 93 به 88 رسید. اما در بحث فروش بازی، ماجرا کاملا برعکس بود. تقریبا تمام گیمرها و هواداران منتظر بودند تا ببینند که بتسدا چه چیزی برای آنها آماده کرده است. این مسئله سبب شد تا 12 میلیون واحد از این عنوان را تنها در 24 ساعت اول انتشار به فروش برساند. این بازی با کسب چندین افتخار و کسب چند رکورد فروش مختلف به کار خودش پایان داد. در سال 2019 مشکلی قانونی برای یکی از بستههای الحاقی این عنوان پیش آمد که ظاهرا به یکی از لباسهای موجود در این بسته مربوط میشد. درنهایت این مشکل توسط زنی مکس و بتسدا و در مذاکراتی با مایکروسافت موقتا مسکوت شد.
Fallout 76

با ورو این فرانچایز به نسل هشتم و حواشی پیش آمده برای Fallout 4، حال زمان آن رسیده بود که بتسدا و توسعهدهندگانش دوباره عنوان فرعی دیگری را به میدان بفرستند. عنوانی که بتواند کمی فضا را آرام و این مجموعه را به ساحلی بدون موج حواشی بکشاند. اما Fallout 76 گزینه مناسبی برای این کار نبود. بازی در زمان انتشار نتوانست با کیفیت خوبی بدست گیمرها و هواداران برسد و این مسئله آتشی تند در دل مخاطبان ایجاد کرد.
داستان بازی از پایگاه 76، یکی از 17 پناهگاه بازماندگان، آغاز میشود. طبق روایت بازی، بیست سال از زمان جنگ اتمی گذشته و حالا زمان آن است تا ساکنین این پایگاهها به سطح زمین بازگردند و دوباره مناطق جنگ زده را بسازند. این نسخه بهطور کامل از نظر زمانی داستانی پیش از هر عنوان دیگری از این خانواده را روایت میکند. این بار شما در نقش شهروندی از این پناهگاه هستید که باید به زمین بیایید و آن را بسازید.
جزئیات خاص و مختلفی در بازی دیده میشد. یکی از مطرحترین نمونههای آن هم میتوان وجود بخش آنلاین در این بازی دانست. اما همانطور که بالاتر هم اشاره داشتیم حضور آن در لحظه انتشار آنطور که باید و انتظار میرفت نبود. کمی بعدتر با انشار بروزرسانیهای مختلف و بستههای الحاقی مشکلات موجود تا حد زیادی برطرف شدند. به هرترتیب فال اوت با نسخه Fallout 76، که برای پلتفرم رایانههای شخصی و کنسولهای پلی استیشن 4 و ایکس باکس وان منتشر شد، به کار خودش پایان داد. امیدواریم بزودی نسخههای شایسته دیگری از این خانواده را مجددا در دنیا ویدئو گیم ببینیم.
مطلب پیشنهادی:4 نکته که باید قبل از خرید کنسولهای دیجیتال بدانیدهر ارزانی بیحکمت نیست!




