
نقد سریال Moon Knight قسمت پنجم و آخر
سریال «شوالیه ماه» یا همان Moon Knight پس از پنج هفته نسبتاً هیجانانگیز، در نهایت به ایستگاه پایانی خود رسید. در طول شش قسمت، این سریال با اقتباسِ یکی از شخصیتهای نه چندان شناخته شده مارول این فرصت را پیدا کرد تا مدلهای جدیدی را با فرمول شناخته شده آن تلفیق کند و آن را مورد آزمایش قرار دهد. همچنین این سریال باعث شد تا مارول کارگردانانی مانند آرون مورهد و جاستین بنسون را به سر میز بیاورد و یک سفر شخصیتی کامل را برای مخاطب طراحی کند که امکان تعادل بین ژانرها را نیز فراهم میکند. بنابراین در طول این سریال هم ماجراجویی و اکشن وجود داشت، و هم لحظاتی با لحن وحشتناک و تم روانی و ظهور موجودات و عناصر دیگر که همیشه در محصولات اخیر ماورل مورد استفاده قرار نمیگیرند. در ادامه با نقد سریال Moon Knigh همراه باشید.
اپیزود پنجم: «تیمارستان»

این اپیزود عمیق ترین نگاه را به تاریخچه مارک/استیون به ما نشان داد و توسعه لازم را در هر دو روی این سکه فراهم کرد. میراث و تأثیر شوالیه ماه ممکن است همین باشد. این عمیقترین مطالعه شخصیتی است که مارول انجام داده است. اسکار آیزاک در دو اجرا یک کلاس استادانه بازیگری برگزار کرد. کل این اپیزود نشان داد که او چقدر بازیگر خوبی است و چگونه مطالبی که ارائه کرده جزو بهترینهایی است که از مارول دیدهایم. ایثن هاک نیز با وجود اینکه تاثیر زیادی بر این قسمت نداشت، اما بازی او در نقش دکتر هارو به رمز و راز و دسیسههای پیرامون کل سریال افزود. آیا این فقط بخشی از ذهن مارک/استیون است؟ هارو چگونه بر رویدادها تأثیر میگذارد؟ واقعیت چیست؟
با وجود تمام اکشنهای ابرقهرمانی، اساطیر مصری و ماجراجویی در صحرا، قلب شوالیه ماه همیشه با دو شخصیت استیون و مارک بوده است. بنابر همین مسیر، بعد از تغییر شگفتانگیز در پایان اپیزود چهارم سریال، قسمت پنجم شوالیه ماه، احساسیترین، جسورانهترین و پرارزشترین قسمت سریال است. در طول این اپیزود همانطور که ما در ذهن شکسته مارک اسپکتور کاوش میکنیم، یک خط حافظه از گذشته او آرام آرام به یک کابوس تبدیل میشود. این یک اپیزود پرمخاطره است، اما همچنین یک اپیزود واقعاً با ارزش است.
تفاوت این اپیزود با اپیزود زمینه قبلی و البته سه قسمت ابتدایی سریال در توسعه شخصیت است. اولین سفر استیون شامل این بود که شخصیت از جایی به جایی دیگر برده میشد و همه چیز را برای او توضیح میدادند، در نهایت او همچنان همان شخص بود که کمی دانش بیشتری داشت. حالا همان روند را با این اپیزود مقایسه کنید که در آن حقیقت، شخصیتها را تنها برای آشتی دادن رابطهشان بر اساس درک متقابل و درد و رنجی که تاریخ مشترکشان ایجاد کرده است، تقسیم میکند. در راستای این مسیر، رشد شخصیتها به پایان غمانگیز تبدیل میشود تا یکی از بهترین مثالها در مورد چگونگی آشکار کردن داستان زمینهای که مارول تولید کرده است، بهدست آید.


با این اوصاف، راستش را بخواهید، سریالهای دیزنی پلاسِ مارول هنوز نمیدانند دارند چه میکنند. همه آنها با چند قسمت اول کار خود را عالی شروع کردهاند، اما در قسمت ماقبل آخر به اوج خود میرسند و در نهایت پایان را تبدیل به یک تصمیم عجولانه و گاهی افتضاح میکنند. در اصل، Moon Knight و دیگر آثار تلویزیونی MCU مانند یک فیلم طولانی به نظر میرسند که هنوز کامل به این که یک سریال از فیلم متفاوت است، نرسیدهاند.
زمان آن فرا رسیده است تا با این واقعیت روبرو شویم که حتی یک سریال پیشگامانه مانند «شوالیه ماه» نیز هرگز مطابق با آثار نتفلیکسی مارول که هنوز هم به دلیل داستانهای رضایت بخش و نمایش بدون فیلتر مسائل مربوط به سلامت روان مورد تحسین قرار میگیرند، عمل نکرده است.
تا به امروز، هیچ چیزی از دیزنی پلاس در مسیر موازی یا نزدیک با داستانهای تلخ Daredevil یا Jessica Jones قرار نگرفته است – و این نکتهای واضح است. سریالهای دیزنی پلاس حتی زمانی که چون شوالیه ماه سرسختانه معتقدند بیماریهای روانی یا تجارب آسیبزا در آثار ابرقهرمانی را متحول کردهاند، یک شکست شرمآور هستند. به عنوان مثال، سریالی چون جسیکا جونز از گفتن موضاعاتی چون «تجاوز جنسی» ترسی نداشت و موضوع سقط جنین را به شکل جدی وارد متن داستانش میکرد، که چیزی نزدیک به این موضوع برای دیزنی مصداق یک نه بزرگ است.

در واقع سریال «شوالیه ماه» تمام تلاش خود را میکند تا مطابق با استانداردهای نتفلیکسی مارول عمل کند، بنابراین برای این کار کوشش هم میکند. اما تلاش سازندگان این سریال شبیه آن است که بخواهید در چارچوب دنیای امن MCU شجاع و جسور باشید. نتیجه چنین تلاشی این میشود که بازهم یک اثر مارولی در ایستگاه پایانی تسلیم استانداردهای کودکانه خود میشود. حداقل شوالیه ماه در سفر خود به سمت شفافیت اندکی تفاوت را چاشنی کار کرد. بنابراین، بعید است که MCU هرگز به دنیای خام و نترس آثار نتفلیکس بازگردد، اما Moon Knight مخاطب را اندکی امیدوار کرد که شاید چنین چیزی در آینده ممکن باشد.
در نتیجه باید گفت: امیدواریم که این پایان نهایی همه چیز برای Moon Knight نباشد، زیرا اگرچه ممکن است قسمت پایانی ضعیفترین قسمت سریال باشد، اما کُلیت سریال بد نیست. این شخصیت چیزهای زیادی برای کشف در این دنیای مارول دارد. کاری که محمد دیاب و بقیه گروه خلاق با این نمایش و این شخصیت انجام دادند بسیار امیدوارکننده است. بنابراین، تا زمانی که اسکار آیزاک بخواهد این نقش را انجام دهد، چیزهای زیادی برای انتظار وجود دارد.




